مادرانه

کودک و خدا

کودکی که اماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی  چگونه میتوانم برای زندگی به انجا بروم؟................... خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان من یکی را برای تو در نظر گرفته ام او از تو نگهداری خواهد کرد................. اما کودک هنوز اطمینان نداشت که میخواهد برود یا نه:- اما اینجا در بهشت من هیچ کاری جز  خندیدن و اواز خواندن  ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند................... خداوند لبخند زد:فرشته تو برایت اواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود..........
15 اسفند 1390

بدون عنوان

من از اون اسمون آبی میخوام من از اون شبهای مهتابی میخوام   دلم از خاطره های بد جداس من از اون وقتهای بی تابی میخوام من میخوام یه دسته گل به آب بدم  ارزوهامو به یه حباب بدم   سیبی از شاخه حسرت بچینم بندازم رو آسمون و تاب بدم گل ایون بهار دل من   یه بیابون لاله زار دل من مثل یک دسته گل اقاقیا دلم و باز میکنه بیا بیا   تو میری پشت علفها گم میشی من میمونم و گل اقاقیا گل ایون بهار دل من یه بیابون لاله زار دل من   امروز این اهنگ و گوش میدادم  دلم خواست بنویسمش اینجا اهنگ زیبایی   3 روز مونده تا موعد  .......   &n...
8 اسفند 1390

**قدرت مطلق**

اینو باید تو گوشت فروووووووووووووووووووووووووووووووو کنی   آهای خانم خوشگله با توام که منتظری   **قدرت مطلق**   حرف یکی از بچه های نینی سایت که خیلی خوشم اومد و اینجا گذاشتم:   توی پزشکی هیچ چیزی قطعی نیست و هر چیزی ممکن . بهتره وقتی تصمیم به بچه دار شدن گرفتی  تکیه  کنی به** قدرت مطلق**  و بذاری هر وقت صلاح دونست بهت بده  خودتو درگیر  تقویم و چوب خط کنی اذیت میشی!!!!!   اره راست میگه  خیلی خیلی اذیت میشم . تو چطور؟ ...
14 بهمن 1390

هوای بارونی

امروز هوا بارونی و من تنها تو خونه  البته با ماهیهای به قول ((هلن )) داداش رضا هههههههههههههههه یه کم ناراحت   یه کم دلگیر از خدا   خیلی تنهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام     نمیدونم حکمتشو   بازم اومد و حال منو اینجوری کرد   امروز هوا خیلی گرفتس و یه ریز داره بارون میاد    دوس دارم برم زیر بارون   خدا یا  چی بگم که خودت از دلم خبر داری   تا حالا هر چی ازت خواستم  کلی انتظار کشیدم   اما بازم شکرررررررر به خاطر تن سالم  و همه چی و همه چی   اما بدون امروز دختر کوچولوت خیلی ناراحت  ...
12 بهمن 1390

پرنده

برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی است   لازم نیست  آن را درقلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی   پرهایش را بزن............... ....... ....... ...
12 بهمن 1390

آدمــــــــــــــک

ادمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشاکرد عمرشان کوتاه است بس که هر کسی از راه میرسد یا ازشان سوء استفاده میکنند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان میدهد ادمهای ساده را دوست دارم بوی ناب(( آدم)) میدهند               ...
9 بهمن 1390

کلــــــــــــــــــی انرژی

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بچه جون باز من اومدم و تو نیومدی تو منو از رو بردی بچه  میخواستم دیگه اینجا نیام و ننویسم اما دلم نیومد بهت خبر ندم که که که ....   نی نی دوم خاله فاطمه هم اومد اما تو نیووووووووووووووووووووووومدی   خاله فاطمه میگفت که ستایش وقتی ابجی کوچولوشو دیده کلی تعجب کرده  و اولش فقط نگاش میکرده ههههههههه   لابد با خودش گفته این دیده چیه اینجا چی چال داله    بیچار ستایش خیلی جیگر دلم براش میسوزه  حالا دیگه همه توجه ها میره سمت هیوا کوچولو و ستایش خانم هم حسودی...
8 بهمن 1390

نوری از سمت خدا

گویی خدا در خواب با من حرف میزد ان    شب نمیدونم اون   خواب چی بود که دیدم اما من خیلی دلم و خوش کردم بهش   یعنی دلم و خوش کردم به تو پس امید م و ناامید نکن   یه حس خیلی خوبی بود اون نورررررررررر  از طرف خودت بود؟   شاید هم فقط یک خواب بود؟         ...
21 آذر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد