داستانهای عشق کوچولوی من
سلام نبات خانم
یا بهتره بگم گردو خانم
(چون علاقه شدیدی به خوردن گردوی تازه پیدا کردم یعنی اگه 100 تا هم بزارن جلوم میخورم )
جونم برات بگه از اندر احوالات خودم و شما
27 مرداد جواب ازمایش غربالگری رو گرفتیم
و اقای دکی به ما مژده داد که شما سالم سالمی خدا روشکر
تا قبل اون خیلی استرس داشتم
ولی حالا خیالم راحت و همه چیزو سپردم دست خدا
نبات خانم شما الان 19 هفته و 1 روزت طبق سونو که حساب میکنم
اما طبق محاسبات اقای دکتر الان 6 روز که رفتم تو 5 ماه
والا من که گیج شدم شما رو نمیدونم
راستی عشق کوچولو میدونستی که جدیدا خیلی شیطون شدی
و هی داری اون تو مثل ماهی سر میخوری و هی وول میخوری
یه هفته پیش بود که اولین تکونهای عمیقتو احساس کردم
عزیزم خیلی حس خوبی بود تو تمام مدت من
نصفه شبی یه شیطونی میکردی که نگو
اخه من اون شب کاپو چینو خورده بودم احتمالا از اثرات همون بود
نبات خانم اسمهای زیادی برات انتخاب کردم
اما این بابایی که خودش هیچ نظری نداره هی ایراد میگیره موندم به خدا
راستی یکی از نظریه های بابایی اینکه تا من مطمئن نشم
دنبال اسم نمیگردم ایشششش چه بی ذوق
راستی این اقای دکی گفت که فعلا سیسمونی نگیریم
چون تو هفته های اول امکان اشتباه هست
حالا باید صبر کنم تا هفته 25 تا برم سونوی سه بعدی
تا ببینم ایا واقعا نبات خانمی یا اقای پسمل
هر چی باشی برای من فرقی نمیکنه
اخه تو عشق کوچولوی منی