این قسمت همه چی در همه
سلام عشق کوچولوی من
خیلی وقته که برات ننوشتم اخه کمی سرم شلوغ بود (عروسی خاله زهره)
عشق کوچولو جدیدا خیلی شیطونک شدیا
یه تکونایی میخوری بعضی وقتا خیلی بامزه و من خندم میگیره
ولی بعضی وقتا هم کمی دردناک
عشق کوچولو داری کم کم مامانو قلمبه میکنی
عشق کوچولوی من نمیدونم چرا نوشتنم نمیاد ببخشید عزیزم
ولی از این نوع نوشتار خودم داره خندم میگیره فک کنم کمتر بنویسم بهتره
خلاصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
جونم برات بگه که ما قرار از 31 شهریور بریم سونوی سه بعدی اما انگار قسمت نیست
یا میگن وقت نداریم یا میگن دکتر نیومده
خلاصه اگه خدا بخواد فردا وقت سونوی سه بعدی داریم
از خدا میخوام که صحیح و سالم باشی عشق کوچولوی من
الان هم در حال شیطونی هستی و هی داری منو لگد بارون میکنی قربونت برم
راستی یه چیزی بگم عجیبببببببببببببب
از اونجایی که من دوس دارم اسم شما رو مانلی بزارم
و بابایی قبول نمیکنه
منم حرف اخرم و زدم گفتم دیگه من نظری ندارم اگه راس میگی خودتم یه نظر بده
دیشب که داشتیم فیلم kozey رو میدیدم اسم خانم که تو اون فیلم بازی کرده( بانو)
یه دفعه مامیش صداش کرد( بانوی من) انگار بابایی خیلی خوشش اومده بود
گفت اسم بانو هم بد نیستااااااااااااااااااا
منو میگی خیلی شگفت زده شدم که بلاخره بابایی هم یه نظری داده کلی هم خوشحال شدم
اما من گفتم نه زیاد من خوشم نمیاد
حالا اگه من میگفتم منو مسخره میکردی گفتم که بانو خیلی بزرگونس اینطور نیست؟
خلاصه که فعلا واسه اسم به نتیجه نرسیدیم
انشالله جنسیت که قطعی شد میام در مورد اسم قشنگت مینویسم گل من