مادرانه

آهای خداجون...

آهای خدا جون منتظر خبرهای خوبت تو سال جدید هستمااااااااااااااااااااااا اینکه تو اردیبهشت یا شایدم همین فروردین بفهمم یه نی نی خوشگل و سالم تو دلم و خبر بی بی مثبتو به دوستام بدم اینکه دوستایی که چند سال منتظرن  با خبرهای خوب بیان و بگن مامان شدن خدا جون تر خدا امسال عیدی ما رو سفارشی و ویژه بده دیدی سکوتم و شکستم من بنده حقیر تو نمیتونم در برابر تو سکوت کنم  من به تو نیاز دارم خودت میدونی  ای محبوب من   خلاصه نوشت 2 سال انتظار  کارهای درمانی که تا به حال تو این دوسال انجام دادیم  بعد 1 سال اقدام تازه فهمیدیم که همسری  مشکل داره خلاصه اینک...
27 اسفند 1391

اخ جون برفـــــــــــــــــــــــــــ

  صبحی با سر و صدای همسری بیدار شدم تازه یه کوچولو چشامو وا کرده بودم که همسری تا دید بیدارم  اومد پیشم گفت برف اومده هاااااااااااااااااا گفتم نه گفت به خدا گفتم دروووووووووووووووووغ نگو پاشد رفت پنجره رو باز کرد دیدم بلههههههههههههههههه چقد برف  یه دفعه از زیر پتو پریدم بیرون وای چقد برف اومده بود خیلی قشنگ بود خیلی حس خوبیه که تو زمستونا شب میخوابی یه دفعه صب پا میشی میبینی کلی برف اومده شوق و ذوق برف بازی واای یادم همیشه بچه که بودیم صب روزهای برفی مامانم برای اینکه ما زود پاشیم میگفت بچه ها پاشید برف اومده وای چه ذوقی میکردیم از دیدن برف و مث فشنگ از جامون میپریدیم  دقیقا امروز هم من مثل بچگیا...
17 اسفند 1391

قرارم با خدا

قرارم با خدا سکوت بود فعلا سکوت کردم تا رسیدن خبرهای خوب  معجزه ها من نیز مانند خودش سکوت کردم  تا زمانی که گوشم از شنیدن پاسخهایش کر شود ...
13 اسفند 1391

به انداه یک دانه گندم فقط یادم باش

پس از افرینش ادم خدا گفت به او نازنینم ادم با تو رازی دارم اندکی  پیش تر ای  ادم ارام و نجیب امد پیش زیر چشمی به خدا مینگریست محو لبخند غم الود خدا دلش انگار گریست  (نازنینم ادم )قطره اشک ز چشمان خداوند چکید) یاد من باش که بس تنهاییم بغض ادم ترکید. گونه هایش لرزید و به خدا گفت من به اندازه... من به اندازه گلهای بهشت ... نه ... به اندازه عرش نه ... نه... من به اندازه تنهاییت ای هستی من دوست دارت هستم.... ادم کوله بارش را برداشت خسته و سخت قدم بر میداشت راهی ظلمت پرشور زمین  طفلکی بنده غمگین ادم  درمیان لحظه جانگاه هبوت باز از خداوند شنید که گفت ...
3 اسفند 1391

خدایا شکرت فقط همین دیگه هیچ گله ای ندارم

خدایا شکرت به خاطر همه داشته هام و نداشته هام خدایا شکرت به خاطر سلامتی خودم همسرم و خانواده ام  خدایا شکرت به خاطر سقف بالای سرم خدایا شکرت به خاطر غذایی که دارم بخورم خدایا شکرت به خاطر چشمی که باهاش میبینم و گوشی که میشنوم و پایی که راه میرم و همه و همه    خدایا من تو پست قبلی شکر خوردم که گفتم من خدا ندارم که صدامو بشنوه و دوسم داشته باشه  دارم خیلی خوبشم دارم خدا جون دوستت دارم خدا منو تنها نذار منو به حال خودم وا مگذار  خدایا من میترسم بی تو تنهام نذار  خدایا همین که تو رو دارم یعنی همه چی دارم خدایا هر چی دادی و ندادی هر وقت دادی ...
16 بهمن 1391

قلبم نورتو کم داره خدااااااااااااا

خدایا منو ببخش من خیلی بدم من فقط فقط از تو میتونم بخوام اما دیگه نمیخوام زوری نمیخوام اگه دلت خواست اگه نه هم که فکر میکنم که من خ د  ا ی ی ندارم که صدامو بشنوه  خ د ا ی ی ندارم که دوسم داشته باشه  خدایا خیلی تنهام اخه چرااااااااااااا صدامو نمیشنوی  نورتو تو قلبم زیاد کن من دارم بی ایمان میشم نگرانم......... دوستت دارم ...
14 بهمن 1391

مرور خاطرات تلخ و شیرین

امروز داشتم مطالب قبلی رو میخوندم  هیییییییییییییییییییییی  یادش بخیر  دعاهای  شب ارزوهاااااااااااااااااااااا  بعد از اون ازت خواستم عروسکمو بهم بدی  به تاریخاش که نگاه میکنم میبینم اون موقع تو دلم بوده ای کاش هیچ وقت اون دوره از زندگیم نبود  بعد از اون خدایا شکرت بعدش خوشحالی که من تو پوستم نمیگنجیدم بعد رفتی اره رفتی پیش خدا چون اونجا جات خیلی امن  همه اینها از زمان دعا تا فهمیدن بی بی چک مثبت و رفتن تو جمعا یک ماه شد چه زود این خوشحالی تموم شد  **و حالا  دوباره من  و این   وب  و انتظار  و دعا  و &...
1 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد