مادرانه

من مامان یه دختر زیبا هستم

سلام عشق کوچولوی من   دخترک زمستونی   دخترک کوچولوی من   دخترک زیبای من   میدونی که این روزا خیلی بهت عادت کردم    که اگه یه روز کم تکون بخوری دلم هزارتاراه میره    عزیزکم الان امن ترین جای دنیاااااااااااا   برای  تو  تو وجود من    عشق کوچولوی من اروم باش راحت تو وجود من نفس بکش    به شیطنت هات ادامه بده که با هر بار تکونت  کلی قند تو دلم اب میشه    من مامان شدم؟   خودم هم باورم نمیشه کم کم که رشد میکنی و شکم من بزرگ میشه   تازه داره باورم میشه که من ...
11 مهر 1392

این قسمت همه چی در همه

سلام عشق کوچولوی من    خیلی وقته که برات ننوشتم اخه کمی سرم شلوغ بود (عروسی خاله زهره)   عشق کوچولو جدیدا خیلی شیطونک شدیا   یه تکونایی میخوری بعضی وقتا خیلی بامزه و من خندم میگیره   ولی بعضی وقتا هم کمی دردناک   عشق کوچولو داری کم کم مامانو قلمبه میکنی   عشق کوچولوی من  نمیدونم چرا نوشتنم نمیاد ببخشید عزیزم    ولی از این نوع نوشتار خودم داره خندم میگیره فک کنم کمتر بنویسم بهتره    خلاصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه   جونم برات بگه  که ما قرار از 31 شهریور بریم سونوی سه بعدی اما انگار...
2 مهر 1392

داستانهای عشق کوچولوی من

سلام نبات خانم یا بهتره بگم گردو خانم (چون علاقه شدیدی به خوردن گردوی تازه پیدا کردم یعنی اگه 100 تا هم بزارن جلوم میخورم ) جونم برات بگه از اندر احوالات خودم و شما 27 مرداد جواب ازمایش غربالگری رو گرفتیم و اقای دکی به ما مژده داد که شما سالم سالمی خدا روشکر تا قبل اون خیلی استرس داشتم  ولی حالا خیالم راحت و همه چیزو سپردم دست خدا  نبات خانم شما الان 19 هفته و 1 روزت طبق سونو که حساب میکنم اما طبق محاسبات اقای دکتر الان 6 روز که رفتم تو 5 ماه  والا...
29 مرداد 1392

رفتن پدر بزرگ

سلام عشق کوچولوی من  راستشو بخوای خبرهای خوبی برات ندارم  متاسفانه بابای بابایی(اقا جونت)  3 مرداد به رحمت خدا رفت پدر بزرگی که خیلی ارزو داشت تو رو ببینه  اما انگار قسمت نبود  خیلی تو این شبا دلم گرفته خدا رحمتش کنه همه این اتفاقا از بیماری تا فوتش دوهفته طول کشید  بابایی خیلی غصه میخوره از  این که پدرش نتونست تو رو ببینه چون  خیلی منتظرت بود  از همه دوستای عزیزم میخوام برای امرزش روحش یه فاتحه بخونن ممنونم ...
8 مرداد 1392

خدا روشکر

خدا روشکر این سونوی ان تی هم به خیر گذشت     و فقط مونده ازمایش غربالگری  که من مطئنم خدای مهربونم دوباره خوشحالم میکنه   و عشق کوچولوی مامان و بابا صحیح و سالم   حالا براتون بگم از اینکه نی نی ما دخمل ؟   یا پسمل ؟   عشق کوچولوی من نبات خانم   اقای دکتر گفت که احتمالا گل دخمل ولی باید تا هفته 20 صبر کنم   نبات خانم ما الان 14 هفته و 1 روزشه      خدایا شکرت که تا حالا همه چی خوب بوده   خدا جون ازت میخوام از این به بعدش رو هم ختم به خیر کنی    و در اخر  ...
25 تير 1392

سونوی ان تی عشق کوچولوی من

سلام  عشق کوچولوی من فردا صب دوباره وعد دیدارمون   و من بی صبرانه منتظرم ببینمت تا بازم کلی قند تو دلم اب شه    در کنار این انتظار خیلی هم استرس دارم   همه چیو سپردم به خدا و توکل کردم به خودش و ازش خواستم که عشق کوچولوم صحیح و سالم باشه   خیلی دوس دارم بدونم عشق کوچولوم دخمل یا پسمل  یعنی فردا معلوم میشه ؟ البته برام فرقی نمیکنه فقط از خدا میخوام سالم باشی  راستی عشق کوچولو  این روزها بدنبال یه اسم قشنگ و زیبا که برازندت باشه هستم  ...
22 تير 1392

تولد اغاز

1 سال هم گذشت 1 سال به عمرم اضافه شد    تو این 1 سال چه کردم    ایا بهتر شدم   ایا کار خوبی که رضای خدا رو جلب کنه  رو کردم   ایا خدا رو بهتر شناختم   امروز که از خواب پاشدم    اولین باری بود که خدا روشکر کردم   به خاطر یه روزه تازه یه سال جدید که بهم وقت داده که بتونم دوباره زندگی کنم    نمیدونم امروز یه جوریم همش انگار در برابر خدا و خوبی هاو لطف و محبتاش شرمنده ام    و هی اشکام سرازیر میشه    احساس دلتنگی میکنم    امسال با همه سالها برام فرق میکنه  شا...
10 تير 1392

عشق کوچولو (بدون شرح )

                                                        بی صبرانه منتظرم                               به زودی این روزها                               برسد تا من تو را                                در اغوش بگیرم       &n...
8 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد